نمادهای فیثاغوری
فیثاغوریان نمادهای مختلفی را برای اشاره به اعداد، و بیان ارتباط میان اعداد و جهان ابداع کرده بودند که مهم ترین از این نمادها عبارتند از:
-
موناد
-
دیاد
-
تریاد
-
تتراد
-
پنتاد
-
دکاد
-
تتراکتیس
-
وسیکا پیسکیس
تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان خانه ریاضی و آدرس mathroom.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.
فیثاغوریان نمادهای مختلفی را برای اشاره به اعداد، و بیان ارتباط میان اعداد و جهان ابداع کرده بودند که مهم ترین از این نمادها عبارتند از:
موناد
دیاد
تریاد
تتراد
پنتاد
دکاد
تتراکتیس
وسیکا پیسکیس
مکتب فیثاغوری
یکی از مکاتب فلسفی پیشاسقراطی بود که توسط فیثاغورس بنیان نهاده شد.
فیثاغورس از شاگردانش انجمنی در شهر کُرُتُن در جنوب ایتالیا تشکیل داد. او در آنجا نه تنها به آموزش ریاضیات میپرداخت، بلکه از ریاضیات نتایج فلسفی و عرفانی میگرفت.[۱]
باید دانست که پیروان فیثاغورس تمام نظریاتشان را به «استاد» نسبت میدادند؛ و بنابراین مشخص نیست که چه اندازه از آیین فیثاغوری از خود فیثاغورس، و چه اندازهٔ آن از شاگردانش است.
فیثاغورس عموما به عنوان کاشف قضیه فیثاغورس شناخته میشود، اما نقش او در ریاضیات بسی ژرف تر و برجسته تر است.
البته ریاضیات بسیار پیش تر از فیثاغورس نیز وجود داشته و زمان واحدی را نمیتوان به عنوان آغاز ریاضی ذکر کرد؛ و نقش فیثاغورس تبیین اصول ریاضیات بود.
امروزه حتی تصور این موضوع که ریاضیات بدون استدلال چه وضع و حالی داشتهاست، دشوار است؛ اما باید دانست که قبل از فیثاغورس هیچ کس نظر روشنی دربارهٔ این موضوع نداشت که استدلال باید مبنی بر مفروضات باشد. به عبارتی استدلال، مسئلهٔ تعریف شدهای نبود.
در واقع میتوان گفت بنا به قول مشهور، فیثاغورس نخستین کسی بود که روی این نکته اصرار ورزید که در هندسه باید ابتدا مفروضات را تعیین کرد و سپس از آنها نتیجه گرفت.
مفروضات نیز عبارت بودند:
اینکه فیثاغورس استدلال را وارد ریاضیات کرد، از مهمترین حوادث علمی است و از این رو فیثاغورس را ابداعگر ریاضیات خواندهاند.
قبل از فیثاغورس، هندسه عبارت بود از مجموعهٔ قواعدی که ماحصل تجارب و ادراکات متفرق بودهاند؛ تجارب و قواعدی که هیچگونه ارتباطی با هم نداشتند؛ اما فیثاغورس از یک پایه جلو رفت و همچون یک زنجیره، قضایا را یکی پس از دیگری با استفاده از قضایای قبلی اثبات کرد. بنابراین مجموعهٔ قواعد متفرقه ریاضی را از تعداد بسیار کمی اصول نتیجه گرفت.
آن ها همچنین مقدمههای نظریهٔ اعداد را پی ریزی کردند و تصاعدهای حسابی و هندسی را کشف نمودند.
فیثاغورس میگفت که او حساب را والاتر از نیازهای بازرگانی میداند. به همین مناسبت در مکتب فیثاغوری، حتی شمار عملی هم مورد توجه قرار نگرفت. آنها تنها در باره ویژگیهای عددها کار میکردند. در ضمن، ویژگی عدد را هم به یاری ساختمانهای هندسی پیدا میکردند. با وجود این، رواج نوعی دستگاه مناسب برای عدد نویسی را در یونان، به فیثاغوریان و یا هواداران نزدیک آنها نسبت میدهند.
در این نوع عدد نویسی که از فینیقیها گرفته بودند، از حرفهای الفبای فینیقی، برای نوشتن عددها استفاده شد: ۹ حرف اول الفبا برای عددهای از ۱ تا ۹، ۹ حرف بعدی برای نشان دادن دهگان (۲۰، ۱۰،... ، ۹۰) و ۹ حرف بعدی برای صدها (۲۰۰، ۱۰۰،... ، ۹۰۰). برای حرف از عدد تشخیص داده شود، بالای عدد خط کوتاهی میگذاشتند. برای نشان دادن عددهای بزرگتر از نشانههای اضافی استفاده میکردند. وقتی نشانهای شبیه ویرگول را جلو عددی میگذاشتند، به معنای هزار برابر آن بود، برای ده هزار برابر عدد، یک نقطه جلو عدد میگذاشتند.
ادامه نظریات فیثاغوریان را در ادامه مطلب مشاهده کنید.
فیثاغورس در جزیرهٔ ساموس، نزدیک کرانههای ایونی، زاده شد. او در عهد قبل از ارشمیدس، زنون و اودوکس (۵۶۹ تا ۵۰۰) پیش از میلاد میزیست.
او در جوانی به سفرهای زیادی رفت و این امکان را پیدا کرد تا با افکار مصریان باستان، بابلیان و مغان ایرانی آشنا شود. او روی هم رفته، ۲۲ سال در سرزمینهای خارج از یونان بود و چون از سوی پولوکراتوس، شاه یونان، به آمازیس، فرعون مصر سفارش شده بود، توانست به سادگی به رازهایکاهنان مصری دست یابد. او مدتها در این کشور به سر برد و در خدمت کاهنان و روحانیان مصری به شاگردی پرداخت و آگاهیهای بسیار کسب کرد. سپس از آنجا روانه بابل شد و شاگردی را از نو آغاز کرد. او در بابل به حالت اسارت زندگی میکرد تا اینکه به همراه داریوش دوم به فارس آمد و از تخت جمشید که در حال ساخت بود دیدن کرد.
وقتی او در حدود سال ۵۳۰ قبل از میلاد، از مصر بازگشت، در زادگاه خود مکتب اخوتی (که امروزه برچسب مکتب فیثاغورس بر آن خوردهاست) را بنیان گذاشت که طرز فکر اشراقی داشت. هدف او از بنیان نهادن این مکتب این بود که بتواند مطالب عالی ریاضیات و مطالبی را تحت عنوان نظریههای فیزیکی و اخلاقی تدریس کند و پیشرفت دهد.
شیوهٔ تفکر این مکتب با سنت قدیمی دموکراسی، که در آن زمان بر ساموس حاکم بود، متضاد بود؛ و چون این مشرب فلسفی با مذاق مردم ساموس خوش نیامد، فیثاغورس به ناچار، زادگاهش را ترک گفت و به سمت شبه جزیره آپتین (از سرزمینهای وابسته به یونان) رفت و در کراتون مقیم شد.
گفته میشود که او با یک زن فلسفه دان به اسم "تیانو" که ازطرفدارانش بود ازدواج میکند. آنها صاحب ۱ پسر به اسم "تلاگوس" ، و ۳ دختر به اسم " دامو "، "اریگ نته" ، و"ماییا" میشوند. او اولین کسی بود که کشف کرد موسیقی میتواند با زبان ریاضی بیان شود، و برای اولین بر موسیقی نوشته شد . گفته شده (ثابت نشده ) که او در کوچه راه میرفته و صدای آهنگر را میشنود که با چکش کار میکرده. او به انجا میرود و مشاهده میکند که هر چکش یک صدای خاص و یکنواخت خود رادارد. او فرمول صدای انها را به ریاضی پیدا کرده و مینویسد. این داستان بعد ها تزکیب میشود به خاطره اینکه فرمول نوشته او برای سازهای سیمی بوده نه چکشی،اما این نشان میدهد که او بیان کردن و نوشتن موسیقی را با ریاضی کشف کرده بود.
پروکلوس درباره فیثاغورث میگوید:
فیثاغورس این علم (علم ریاضیات) را به شکل آزاد آموزشی، امتحان کردن قواعد آن از آغاز و جستجوی قضایا به روشی غیر مادی و ذهنی تغییر داد. او نظریه متناسبها و ساخت اشکال کیهانی را کشف کرد.
همچنین برتراند راسل دربارهٔ فیثاغورس مینویسد:
هیچکس را نمیشناسم که در عالم اندیشه به اندازهٔ فیثاغورس تاثیرگذار بوده باشد.
اعداد فیثاغورسی شامل سه عددی هستند که مجموع مربعهای دو تا از آنها برابر با مربع سومی باشد، به بیان دیگر اعداد a و b و c را فیثاغورسی گویند هرگاه a۲ + b۲ = c۲ باشد. اعداد فیثاغورسی ضلعهای یک مثلث راستگوشه را تشکیل میدهند. این قضیه میتواند زیرمجموعهای از نظریهٔ پیر دو فرما باشد که دال بر این است که xn + yn = zn که N=2 حالت خاصی در نظریهٔ فیثاغورس است. این قضیه به عنوان قضیه آخر فرما شناخته میشود که در حال حاضر اثبات شده است که برای n های بزرگتر از ۲ هیچ جواب صحیح و غیر صفری موجود نیست.